ایجاد پروفایلهای دیجیتال یا پوشههای کاربری برای هر مخاطب یا مشتری و ذخیرهسازی هوشمندانه اطلاعات در آنها، سنگ بنای استراتژیهای موفق در دنیای کسبوکار امروز است. این پروفایلها شامل تاریخچه تعاملات بوده و امکان شخصیسازی عمیق را فراهم میکنند و باعث میشوند مشتری احساس درکشدن و ارزشمندی کند.
این رویکرد منجر به بهبود چشمگیر تجربه مشتری میشود، زیرا تیم پشتیبانی با دسترسی آنی به سوابق کامل مشتری، قادر به ارائه راهحلهای سریعتر، مرتبطتر و همدلانهتر بوده و نیاز به تکرار اطلاعات توسط مشتری را از بین میبرد. تحلیل دادههای تجمیعی این پروفایلها، بینشهای استراتژیک بینظیری در مورد الگوهای رفتاری، نیازهای بازار و نقاط ضعف فرایندهای برند ارائه میدهد. علاوه بر این، امکان تقسیمبندی دقیق مخاطبان و ارسال پیامهای بهشدت مرتبط، نرخ تبدیل را افزایش داده، بازگشت سرمایه را بهینه کرده و فرصتهای فروش مکمل و بیشفروشی را آشکار میکند.
نتیجه نهایی این رویکرد یکپارچه، افزایش وفاداری و حفظ مشتری است. همچنین، این پروفایلها تضمینکننده تجربهای یکپارچه و سازگار در تمامی نقاط تماس با مشتری هستند.
بهینهسازی و بهبود تجربه مشتریان، با درک عمیق نیازهای آنان (از طریق تحلیل دادههای رفتاری، نقشهبرداری دقیق سفر مشتری بر اساس نقاط تماس واقعی و جمعآوری مستمر بازخورد کمی و کیفی) آغاز میشود. این بینشها پایهای برای شخصیسازی هوشمندانه هستند؛ جایی که شما امکان پیدا میکنید پیامها و پیشنهادات برند را برای هر مشتری منحصربهفرد کنید.
فراتر از فناوری، توانمندسازی کارکنان با دسترسی به دادههای مشتری و ابزارهای لازم است که به آنها اجازه میدهد به طور مؤثرتری مشکلات را حل کرده و تعاملات معنادارتری ایجاد کنند. سادهسازی فرایندها، که از طریق شناسایی نقاط اصطکاک صورت میگیرد، تلاش مشتری را کاهش داده و رضایت را افزایش میدهد. این اقدامات حلقههای بازخوردی ایجاد میکنند که بهبود مستمر و تکرارشونده تجربه مشتریان را ممکن میسازند.
سرمایهگذاری در بهبود تجربه مشتری، مستقیماً به افزایش وفاداری، تقویت تبلیغات دهانبهدهان، ایجاد مزیت رقابتی پایدار و در نهایت، رشد درآمد و سودآوری منجر خواهد شد. زمان آن رسیده که تحول ارتباط با مشتریان و نتایج آن در کسبوکار را با چشم ببینید.
صاحبان کسبوکار برای ایجاد هویت بصری خود یا نوسازی آن، اغلب ماهها زمان صرف کرده و مبالغ قابلاعتنایی هزینه میکنند تا جلوه بهتری برای برند خود پدید آورند. چیزی که واقعاً عالی به نظر میرسد! اما در ادامه، داستان به خوبی پیش نمیرود؛ چرا که کسانی همچنان مسیر قبلی را ادامه میدهند.
همکاری متقابل فرآیندی است که افراد را با انواع و سطوح مختلف تخصص، مهارت و دسترسی گرد هم میآورد تا در جهت یک هدف مشترک کار کنند؛ این همان چیزی است که مدیریت موثر برند را ممکن می کند. با نوسازی گردش کار و در جریان نگهداشتن همه کارمندان و مشارکت دادن افراد بیشتر در فرایندها، مدیریت برند سادهتر میشود و همکاران احساس مهمبودن خواهند داشت. همکاری متقابل در چارچوب گردش کار قوی، تنها یک جنبه خوب از کار مدیریت برند شما نیست، بلکه یک استراتژی ضروری است که به شما کمک میکند از انواع اشتباهات و خطاها اجتناب کنید.
مدیریت برند ـ بهویژه وقتی کسبوکار شما رشد میکند ـ میتواند فوقالعاده دشوار باشد؛ با این حال، واداشتن افراد به برقراری ارتباط و همکاری در چارچوبی شفاف و بهینه، میتواند این کار را با دردسر بسیار کمتری به انجام رساند.
به تازگی کسبوکارها بر بهبود تجربه مشتری تمرکز کرده و آن را به عنوان عاملی حیاتی در ایجاد موفقیت در نظر گرفتهاند؛ اما این نباید به بیتوجهی به بهبود تجربه همکاران منجر شود.
کمبود مهارت در سالهای اخیر به چالشی فزاینده تبدیل شده و کارفرمایان تحت فشار فزایندهای برای پر کردن مشاغل هستند. پدیدههای جدید مانند تحول دیجیتال، کار از راه دور و ادامه حرکت به سمت فضای ابری، نحوه کار افراد را کاملاً متحول کرده است. در این شرایط که کسبوکارها اغلب مشتری را در اولویت قرار میدهند، با گذشت زمان، متوجه میشوند که کارمندان حوزه حیاتی و اغلب نادیده گرفتهشدهای در پاسخگویی به نیازهای مشتری به شمار میروند.
این طبیعی است که هر برند به دنبال آن باشد تا هویت خود را تثبیت کند، مخاطبان هدف خود را جذب کند و در نهایت درآمد خود را افزایش دهد. با وجود این، کیفیت تقسیم وظایف و گردش کار برند نقشی تعیینکننده در موفقیت آن دارد؛ چرا که کارمندان و گردش کار آنان مهمترین دارایی یک کسبوکار برای حمایت از مشتریان و سازگاری با تقاضاهای آنان به شمار میروند.
واداشتن دستاندرکاران یک کسبوکار به همکاری در جهت اهداف برند، میتواند چالشبرانگیز باشد؛ به ویژه که افراد تمایل بیشتری به تمرکز بر روی کار و اهداف خود دارند. با این حال، با تعریف گردش کار ساده، شفاف و بهینه، میتوان اهداف و کار افراد و تیمها را در یک راستا قرار داد و طرز فکرها را همگام نگه داشت.
یک گردش کار دقیق، از طریق ایجاد نظارت و ضربالاجل، انگیزه ایجاد میکند. ضربالاجلها مردم را در حرکت نگه میدارند، مدیریت زمان را تشویق میکنند و مانع از بروز تعویق میشوند. به همین دلیل، داشتن مهلت زمانی برای گردش کار بسیار مهم است. از سوی دیگر، افراد زمانی که اهداف خود را با دیگران به اشتراک میگذارند، احتمال بیشتری دارد که به آنها برسند و اگر توسط دیگر افراد دستاندرکار مورد پرسش یا پیگیری قرار بگیرند، این احتمال بسیار بیشتر میشود.
با تدوین گردش کار منظم و پرسوجوی مداوم از کارهای منتظر اقدام، دستاندرکاران برند پاسخگو باقی میمانند و احتمال دستیابی کسبوکار به اهداف آن بیشتر میشود. در واقع، همه افراد مشارکت داده میشوند و به سمت یک هدف نهایی کار میکنند.
یک پلتفرم آنلاین، چندمنظوره، قابل سفارشیسازی و توسعهپذیر است که متخصصان و کسبوکارهای ایرانی را قادر میسازد تا بدون نیاز به دانش فنی و صرف وقت و هزینه هنگفت، برند خود را در سطح حرفهای نوسازی کنند. همچنین، با راهاندازی وبسایت و دفتر کار آنلاین، میتوانند ارتباطات خود را با مشتریان و مخاطبان مدیریت کرده و برنامههای گوناگون وفادارسازی آنان را پیادهسازی کنند. در این پلتفرم، اکوسیستم کامل برند شامل انواع ارتباط با مخاطبان و مشتریان و نیز تعاملات درونسازمانی شکل میگیرد و جنبههای مختلف چرخه رشد برند مدیریت میشود.
علاوه بر این، مشاوران، طراحان، توسعهدهندگان و تولیدکنندگان محتوا به طور مستمر در این پلتفرم برای حل چالشهای برند شما فعالیت میکنند که با پشتیبانی و مشارکت آنها، میتوانید بدون فاصلهگرفتن از مسئولیتهای روزانه و یا استخدام افراد جدید، برند خود را روز به روز توسعه دهید.
آیا برای بهبود تجربه کاربری و بهینهسازی فرایندهای مختلف گردش کار برند خود به چیزی بیش از این نیاز دارید؟ پس دست به کار شوید!